English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2388 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
fascinator U مجذوب کننده
attractor U مجذوب کننده
diversionary attack U تک منحرف کننده توجه دشمن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
consumer advertising U تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
hepped up U مجذوب
engrossed U مجذوب
raptured U مجذوب
engross U مجذوب
fascinated U مجذوب کردن
win over U مجذوب کردن
attractable U مجذوب ساختنی
fascinates U مجذوب کردن
absorb U مجذوب شدن در
absorbs U مجذوب شدن در
fascinate U مجذوب کردن
witches U مجذوب کردن
spellbound U مفتون مجذوب
witch U مجذوب کردن
syncopator U غش کننده
sensor U حس کننده
prattfall U پچ پچ کننده
mitigative U کم کننده
deletive U حک کننده
refutatory U رد کننده
deflective U کج کننده
fillers U پر کننده
repudiationist U رد کننده
jaberer U پچ پچ کننده
benders U خم کننده
filler U پر کننده
noncommittal U رد کننده
prater U پچ پچ کننده
bandwidth U یچ کننده
solver U حل کننده
refutative U رد کننده
renunciant U رد کننده
bender U خم کننده
whisperer U پچ پچ کننده
bidder U کننده
squelcher U له کننده
thinner U کم کننده
crusher U له کننده
ear-splitting U کر کننده
abjurer or abjuror U کننده
attacking U تک کننده
bidders U کننده
surfy U کف کننده
crepitant U خش خش کننده
refuser U رد کننده
percutient U دق کننده
puffer U پف کننده
swooner U غش کننده
renunciant U کننده
trackers U پی کننده
fizzy U کف کننده
commulator U یک سو کننده
mumbler U من من کننده
rebutter U رد کننده
mauler U له کننده
catterer U پچ پچ کننده
skittish U رم کننده
doers U کننده
tracker U پی کننده
hopper U لی لی کننده
hoppers U لی لی کننده
solvent U اب کننده
solvents U اب کننده
squasher U له کننده
spurner U رد کننده
attenuant U اب کننده
doer U کننده
fluxing oil U اب کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
fillets U پر کننده
filleting U پر کننده
filleted U پر کننده
fillet U پر کننده
mitigatory U کم کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
have a crush on <idiom> U مجذوب کسی شدن
rapt U برده شده مجذوب
interested U مجذوب غرض الود
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1old stonyface
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com